((وب سایت زبان و فرهنگ تالش))

گفتمانی منطقی پیرامون زبان،هویت و فرهنگ تالشی

صفحه‌ای مجازی برای علاقه‌مندان به مطالعه فرهنگ، هویت و زبان تالشی و آشنایی با قوم تالش به‌عنوان یک قوم اصیل ایرانی از روزگاران بسیار دوردست...
این وبلاگ با کد رهگیری 43965145 در سایت ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت گردیده است.
رایانامه: taleshi95@gmail.com

گروه تلگرامي زبان و فرهنگ تالش


گروهي به منظور گفت وگو پيرامون زبان و فرهنگ تالش؛ صفحه اي براي علاقه مندان به مطالعه تاريخ و فرهنگ تالش بزرگ
لينک دسترسي:

این گروه موقتاً از دسترس خارج می باشد


جغرافياي منطقه تالش نشين

منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل می‌دهد. این شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهد بسیار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل می‌باشد، از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرستانهای آستارا، تالش، ماسال،شاندرمن، رضوانشهر، صومعه سرا ،فومن ،شفت می‌باشد، همچنین جمعیت زیادی از تالشان در رشت و امام زاده هاشم و رودبار استان گیلان ساکن می‌باشند. علاوه بر این مردم مناطق عنبران (از توابع شهرستان نمین) و شاهرود و کلور (از توابع شهرستان خلخال) در استان اردبیل نیز تالش هستند.

تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی می‌شود. کشف آثار تمدن ۴۵۰۰ ساله در ییلاق (نوه دیی) تالش جلوه‌های بیشتری به این منطقه خوش آب و هوا داده‌است. همین تاریخ پرافتخار باعث شده تا سالشمار کادوسی مبدأی خود را سال ۱۵۵۸ قبل از میلاد قرار دهد.

مردم تالش به زبان تالشی تکلم می‌نمایندکه نزدیکترین زبان به زبان اوستایی می‌باشد. بخش اعظمی از تالش طی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند و هم اکنون تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان می‌باشد.

شرايط اقتصادي و اجتماعي تالشان

از محصولات توليد شده در تالش مي‌توان به برنج، توتون و مرکبات وچاي اشاره کرد. اين تنوع و فراواني محصولات سبب شده که تالش بازارهاي هفتگي پررونقي داشته باشد. از آن جمله مي‌توان به يکشنبه بازار چوبر که اختصاص به معاملات دام دارد، پنجشنبه بازار شاندرمن که در آن انواع نهالها، دست ساخته‌هاي پشمي و نخي و فراورده‌هاي محلي مواد غذايي عرضه مي‌شود همچنين مي‌توان به چهارشنبه بازار رضوانشهر و پنجشنبه بازار تالش وسه شنبه بازار فومن اشاره کرد که در آن اغلب زنان و مردان با لباسهاي محلي حاضر شده و محصولات منطقه‌اي خود شامل برنج، انواع سبزيها و ميوه‌هاي درختي را به فروش مي‌رسانند.

شاليزارهاي تالش با چشم انداز زيبا - کاخ سبز سردار امجد در هشتپر تالش- کاخ مير احمد خان تالشخان اف در لنکران (مرکز تالشخانات در قرن ??وجدا شده از ايران)- جاده گيسوم تالش - پارک ملي هيراکانا واقع در جمهوري آذربايجان مابين آستارا و لنکران -ياناربلاق يا چشمه سوزان در منطقه آرچيوان نزديک آستاراي جمهوري آذربايجان و روستاي تاريخي نوا ديي و ييلاق مريان وشهرک تاريخي ماسوله ودژتاريخي قلعه رودخان فومن واماکن زيارتي شاهزاده ابراهيم شفت، که همه ساله پذيراي ميليونها ايراني و جهانگرد مي‌باشد ديده مي‌شود. جاده‌هاي تالش در ايران از بالاترين درصد تصادفات (طبق آمار منتشره از راهنمايي و رانندگي ايران) برخوردار است.

سرزمین تالش











تالشان در امتداد کادوسان

کادوس ها يا کادوسيان که در منابع تاريخي قديمي آن را کاتي شان يا کاتوزيان مي گفتند از قبايل مهم ومستقل بوده اند و تالش هاي کنوني بر اساس منابع تاريخي همان کادوسي ها هستند که اکنون در غرب گيلان و شرق اردبيل حضور دارند و در گذشته از نظر سياسي قدرت مسلط منطقه را تشکيل مي دادند و زندگي آنان بيشتر بر مبناي نيمه شباني استوار بود، اما با توسعه ي کشت غلات در ناحيه تالش و پاره اي از کشت هايي مانند چاي و توتون در فومنات شکل زندگي آنان تغيير يافت و به يکجا نشيني تبديل شد . گفته مي شود کادوس يوناني شده کلمه تالوش است که در قرون بعد طالش يا تالش شده است .نامي که يوناني ها بر مردم سرزمين گيلان يعني گيل ها نيزداده اند .

امروزه منطقه قومي تالش در يک موقعيت قوسي شکل از رودبار به سوي کوه هاي تالش تالنکران جمهوري آذربايجان کشيده شده است وتازمان ملحق شدن بخشي از قوم تالش به روسيه در قرار داد گلستان ،تمام تالش ها در ترکيب ملي قرار داشتند

تولش کيله(دختران تالشي)
آخرين نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گویش های تالشی» ثبت شده است

تفاوت در گویش چرا؟
تفاوت از زمین تا آسمان نیست ولی هست . زبان تالشی هم  همانند زبان فارسی بر گرفته از زبان اوستائی یا زند که کتاب زردشت با آن نوشته شده است و زبان فارسی قدیم که کتیبه های شاهان هخامنشی با آن بر روی سنگها حک شده است و زبان پهلوی که زبان شاهان اشکانی وساسانی است .
میتوان گفت این زبان ریشه در تاریخ  نه بلکه ریشه در ماقبل تاریخ دارد . یعنی چه؟ یعنی اگر تاریخ رسمی 6000 سال قدمت دارد یعنی6000 سال از زمان تشکیل حکومت یا کشور داری در جهان میگذرد , ماقبل تاریخ از قدمتی حد اقل 3500000سال قدمت خبر میدهد یعنی انسان بیش از 3 میلیون و پانصد هزار سال است که بر روی کره ی خاکی حضور داشته ودارد, واین واقعیتی است که گوینده اش هرودوت و کتزیاس و آن دیگر تاریخ نگارانی که تا این زمان راست و دروغ را بهم بافته اند و به خورد اجتماع جهانی داده اند نیست بلکه گوینده اش شاخه ای از علم است که به کمک تاریخ مکتوب جهانی شتافته و آن باستان شناسی است , همانی است که بدواً با حدس و گمان و امروزه با پیشرفته ترین ابزارهاری علمی به کاوش نه تنها زمین بلکه جهانی که در آن قرارداریم پرداخته است . اینکه گفته میشود جهان از قدمتی 14 میلیارد ساله برخوردار است واز عمر منظومه ی شمسی چهار و نیم میلیارد سال میگذرد , اینها جملگی در باستان شناسی مطرح وبا ابزارهای دقیق سنجیده شده است اما این سخن در اینجا هم فیصله یافته نیست بلکه دنباله دار است . چرا ؟ چون علم هیچ چیزی را به قطع و یقین ختم نمی کند , داده های علمی مطلق نیست نسبی است ممکن که نه حتمی است آنچه را که امروز یافته شده با تلاش و تحقیق مجدانه ای که در پیش رو است البته که در آینده چنین نیست و نخواهد بود . آینده به گذشته نمی بازد . برد با آینده است . در آینده بشر از مشکلات امروزی رنج نخواهد برد , با ابزارهای امروزی به درمان خویش نخواهد پرداخت , با آلات امروزی به مسافرت نخواهد رفت , آینده ی پیش روی آدمی زیباست و به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد .
سخن از زبان تالشی بود که ریشه اش معلوم شد , حتی در گیلان ما یعنی در جنوب قله ی درفک باستان شناسی موفق به کشف دو غار بنام غارهای رشی دربند شده که سابقه ی حضور آدمی در این ناحیه ی بیخ گوش ما از مرز 230 هزار سال هم گذشته , حال چرا چنین زبانی با این همه فراز و نشیب امروزه روی به ورطه فراموشی , به نابودی و اضمحلال نهاده است ؟ چه شده مگر گویندگان و باشندگانش از تلاش و کوشش باز مانده اند ؟ بر زبان تالشی مگر چه رفته است ؟ سخن به اینجا که رسیده است لازم است نکات نا گفته و نا شنیده هم اندکی گفته آید تا گوشه های تاریک و تاریخی آن آشکار گردد . اگر در محدوده ی جغرافیائی مملکت خویش یعنی ایران عزیز کمی دقت به خرج دهیم با اندکی تامل در خواهیم یافت که تعدادی مشخص از اقوام ایرانی اینجا و آنجا سکنی گزیده اند که این مسئله و این پراکندگی بیشتر متوجه ی باشندگان قدیمی همانند کردها  وتالش ها و تات ها بوده و کمتر به سایر اقوام البته قومی که داعیه ی سرکردگی و فرمانروائی داشته مثتثنی است .
برداشت از چنین پراکندگیها, موید این نظر خواهد بود که واقعه ای باید رخ داده باشد . به یقین باید گفت که کار و بیماری و سیل وزلزله و سایر موارد مشابه نمیتواند عامل چنین رویدادی قلمداد گردد آنچه بوده بخشی بی کفایتی و بی تدبیری حاکمان وقت بوده که با جنگی بی دلیل و بی ابزار پاره ای از خاک وطن  را با همه امکانات وساکنینش به غیر سپرده و تعدادی از افرادشجاع وجسور و معترض به بیعدالتی و نا روائی هم هراز گاه از جانب حاکمان وقت تبعید شده اند . اینکه شنیده ودیده میشود فلان نقطه گنج دارد و نسخه اش در دست هست , همین است . به بزرگ ایل دستور داده شده که باید با ایل و تبار به فلان نقطه بکوچد واو یعنی بزرگ ایل زیر مجموعه اش را جمع کرده اجناس گرانبهایشان را لیست کرده و با حضور همه در زیر سنگی و یا درختی و یا روی تپه ای مدفون ساخته و گفته است این کار را برای حفظ اموال میکنیم تا نصیب غارتگران احتمالی نشود و انشاءالله از  تبعید به زودی باز خواهیم گشت و بعد زمان به درازا و آن نوشته دست بدست تا این زمان که این حقیر عامل تحریر آن شده آری موضوع همین است . شکلی دیگر از کنترل به حاشیه راندن و بی توجهی به خواستهای به حق بوده است , فرمانروائی کادوس با آن عظمت بعد از شکست و سر به طاعت گذاشتن و یا انزوا به رشته کوه های سرسبز پناه برده و جز دامداری نمیتوانسته به کار دیگری روی آورد زیرا که امکان فعالیت نسبت به رشته های دیگر کاری از آن گرفته شده بوده است . حال در این رشته کوه های طویل حدود چهارصد کیلو متری و با عرض کم و پارگیهای طبیعی اش از قبیل دره ها و رود های صعب العبور از سپید رود تا کورا چگونه باید همفکر و هم زبان بود ؟ عامل اصلی زنده ماندن آدمی ارتباط بوده و هست این امر بر کسی پوشیده نبوده و نیست که این ارتباط دور
ادور خود نوعی جدائی و ساز دیگر نواختن است . از سپید رود تا کورا رودها و بیشمار بریدگیها خود عامل گسست ارتباطی خواهد بود . چناررود , قلعه رود , گشت رود , ماسوله رود , سیا و رود , خالکا رود , مرغک رود , شفارود , ویسا رود , ناو رود, دینا چال رود , طولا رود , کرگانرود , لیسا رود , آسا رود , و ... آیا با این درازا و با این اندک عرض میتوان کنش و گویش و جهش یکسان داشت ؟ همگونی در کار و ترقی و فرهنگ و تمدن زمانی مقدور و میسر است که فاصله ها اندک باشد . حضور جمعی پایه ی فرهنگی است , یکجا نشینی و شهر نشینی اساس تمدن است . در چنین مکان و فضای جغرافیائی ماندن خود هنری است ستودنی . زندگی با سایش استخوانها , خور و خواب با حداقل امکانات , لذت و آسایش و تفریح و تفرج هیچ . این شاخه شاخه شدن ها , این دورادوری , این نا مطلوبی زندگی چگونه میتوانسته به زبانی یکدست دست رسی داشته باشد ؟ روی این اصل است که من میگویم " ماشی " وتو میگوئی " مانی " و او میگوید " ماشل "
فرق هست فرق در گویش ( لهجه ) نه در زبان
فرق هست نه از زمین تا آسمان .
مرداد ماه 95

به قلم: آقای محمدرضا فدائی

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۴۴