((وب سایت زبان و فرهنگ تالش))

گفتمانی منطقی پیرامون زبان،هویت و فرهنگ تالشی

صفحه‌ای مجازی برای علاقه‌مندان به مطالعه فرهنگ، هویت و زبان تالشی و آشنایی با قوم تالش به‌عنوان یک قوم اصیل ایرانی از روزگاران بسیار دوردست...
این وبلاگ با کد رهگیری 43965145 در سایت ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت گردیده است.
رایانامه: taleshi95@gmail.com

گروه تلگرامي زبان و فرهنگ تالش


گروهي به منظور گفت وگو پيرامون زبان و فرهنگ تالش؛ صفحه اي براي علاقه مندان به مطالعه تاريخ و فرهنگ تالش بزرگ
لينک دسترسي:

این گروه موقتاً از دسترس خارج می باشد


جغرافياي منطقه تالش نشين

منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل می‌دهد. این شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهد بسیار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل می‌باشد، از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرستانهای آستارا، تالش، ماسال،شاندرمن، رضوانشهر، صومعه سرا ،فومن ،شفت می‌باشد، همچنین جمعیت زیادی از تالشان در رشت و امام زاده هاشم و رودبار استان گیلان ساکن می‌باشند. علاوه بر این مردم مناطق عنبران (از توابع شهرستان نمین) و شاهرود و کلور (از توابع شهرستان خلخال) در استان اردبیل نیز تالش هستند.

تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی می‌شود. کشف آثار تمدن ۴۵۰۰ ساله در ییلاق (نوه دیی) تالش جلوه‌های بیشتری به این منطقه خوش آب و هوا داده‌است. همین تاریخ پرافتخار باعث شده تا سالشمار کادوسی مبدأی خود را سال ۱۵۵۸ قبل از میلاد قرار دهد.

مردم تالش به زبان تالشی تکلم می‌نمایندکه نزدیکترین زبان به زبان اوستایی می‌باشد. بخش اعظمی از تالش طی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند و هم اکنون تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان می‌باشد.

شرايط اقتصادي و اجتماعي تالشان

از محصولات توليد شده در تالش مي‌توان به برنج، توتون و مرکبات وچاي اشاره کرد. اين تنوع و فراواني محصولات سبب شده که تالش بازارهاي هفتگي پررونقي داشته باشد. از آن جمله مي‌توان به يکشنبه بازار چوبر که اختصاص به معاملات دام دارد، پنجشنبه بازار شاندرمن که در آن انواع نهالها، دست ساخته‌هاي پشمي و نخي و فراورده‌هاي محلي مواد غذايي عرضه مي‌شود همچنين مي‌توان به چهارشنبه بازار رضوانشهر و پنجشنبه بازار تالش وسه شنبه بازار فومن اشاره کرد که در آن اغلب زنان و مردان با لباسهاي محلي حاضر شده و محصولات منطقه‌اي خود شامل برنج، انواع سبزيها و ميوه‌هاي درختي را به فروش مي‌رسانند.

شاليزارهاي تالش با چشم انداز زيبا - کاخ سبز سردار امجد در هشتپر تالش- کاخ مير احمد خان تالشخان اف در لنکران (مرکز تالشخانات در قرن ??وجدا شده از ايران)- جاده گيسوم تالش - پارک ملي هيراکانا واقع در جمهوري آذربايجان مابين آستارا و لنکران -ياناربلاق يا چشمه سوزان در منطقه آرچيوان نزديک آستاراي جمهوري آذربايجان و روستاي تاريخي نوا ديي و ييلاق مريان وشهرک تاريخي ماسوله ودژتاريخي قلعه رودخان فومن واماکن زيارتي شاهزاده ابراهيم شفت، که همه ساله پذيراي ميليونها ايراني و جهانگرد مي‌باشد ديده مي‌شود. جاده‌هاي تالش در ايران از بالاترين درصد تصادفات (طبق آمار منتشره از راهنمايي و رانندگي ايران) برخوردار است.

سرزمین تالش











تالشان در امتداد کادوسان

کادوس ها يا کادوسيان که در منابع تاريخي قديمي آن را کاتي شان يا کاتوزيان مي گفتند از قبايل مهم ومستقل بوده اند و تالش هاي کنوني بر اساس منابع تاريخي همان کادوسي ها هستند که اکنون در غرب گيلان و شرق اردبيل حضور دارند و در گذشته از نظر سياسي قدرت مسلط منطقه را تشکيل مي دادند و زندگي آنان بيشتر بر مبناي نيمه شباني استوار بود، اما با توسعه ي کشت غلات در ناحيه تالش و پاره اي از کشت هايي مانند چاي و توتون در فومنات شکل زندگي آنان تغيير يافت و به يکجا نشيني تبديل شد . گفته مي شود کادوس يوناني شده کلمه تالوش است که در قرون بعد طالش يا تالش شده است .نامي که يوناني ها بر مردم سرزمين گيلان يعني گيل ها نيزداده اند .

امروزه منطقه قومي تالش در يک موقعيت قوسي شکل از رودبار به سوي کوه هاي تالش تالنکران جمهوري آذربايجان کشيده شده است وتازمان ملحق شدن بخشي از قوم تالش به روسيه در قرار داد گلستان ،تمام تالش ها در ترکيب ملي قرار داشتند

تولش کيله(دختران تالشي)
آخرين نظرات

۲۳ مطلب با موضوع «زبان تالشی» ثبت شده است

سُفَند (فلاخن)
«فَلاخَن» یا قلاب‌سنگ، ابزاری جنگی بود که برای پرتاب چیزهایی مانند سنگ از آن بهره می‌بردند. فلاخن از رشته‌ای پشمی یا ابریشمی ساخته می‌شده است. امروز بیشتر در نزد چوپانان کاربرد دارد.
فلاخن در متن‌های پارسی به گونه: (فلاخان، فلخمان، پلخمان، فلماخن، بلخم، دستاسنگ، دست سنگ، قلباسنگ، فلماسنگ، کلاسنگ و کلماسنگ) نیز نوشته‌شده است. در برخی از شعرهای پارسی نیز به کار رفته است مانند این شعر از جامی:
نخستین خواند استادان پرفن که بستند از برایش یک فلاخن
فلاخن یک جنگ‌افزار کهن است که خاستگاهش به درستی آشکار نیست ولی به نظر می رسد در دوره نوسنگی در حوزه مدیترانه بیشتر کاربرد داشته‌است. اگر استرالیا را مستثنی بگیریم می‌توان گفت که فلاخن در همه‌جای جهان زمانی کاربردی داشته‌است. البته آشکار نیست که گسترش این ابزار در پیوند با مردمان کهن با یکدیگر بوده است یا اینکه مردمان پراکنده خودشان جداگانه به این اختراع رسیده‌اند.
هومر و بسیاری از نویسندگان یونانی به این جنگ‌افزار اشاره کرده‌اند. در ۴۰۱ (پیش از میلاد) یونانیان در جنگ با اردشیر دوم هخامنشی از سپاه فلاخن‌انداز او بسیار آسیب دیدند و به ستوه آمدند. (ویکی پدیا)

فلاخن

سُفَند یکی از ابزارهای جنگی تالشان بوده که هنوز هم درمیان چوپان‌ها کاربرد دارد و برای هدایت دام‌ها از آن استفاده می‌کنند بدین صورت که سنگی را در قلاب سُفند قرار می‌دهند و به سوی دام‌ها پرتاب می‌کنند تا دام‌هایی که درخلاف مسیر مورد نظر حرکت می‌کنند را به مسیر برگردانند. سرعت پرتاب سنگ با این وسیله بسیار بالاست و به راحتی می‌تواند یک انسان را از پای درآورد. وقتی سنگ را در سُفند قرار می‌دهند آن را چند بار بالای سرمی چرخانند تا سنگ باسرعت بیشتری پرتاب شود. بنده افرادی را دیده‌ام که تبحر خاصی در پرتاب سنگ با این وسیله دارند و به راحتی می‌توانند هدف مورد نظرشان را نشانه گرفته و سنگ پرتابی را به هدف بزنند. به نظر بنده خود کلمه سُفند که آنرا سُپند هم تلفظ می‌کنند متشکل از دو جزءاست: (س + فَند) که «س» همان سنگ است که در اسالم به سنگ، «س» گفته می‌شود و قسمت دوم، «فند» یا همان وَند که بن فعل «انداختن» است مثل بَی وَند که می‌شود بی انداز. در نتیجه این کلمه سفند/سپند  معنی «سنگ انداز» را می‌دهد.
 و یا احتمال دارد سغوَند بوده که درمنطقه خطبه سرا و کشلی سغ را سنگ معنی می‌کنند که غ حذف شده و به صورت سُفَند یا سُپَند تلفظ می‌شود.

متن و تصویر از: آقای رحیم شایگان

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۱


دوستی تعریف میکرد: پدر خدابیامرزش همیشه بهشون میگفت شماهایی که انقد از این طبیعت و روستاهاتون فراری هستین، یه روزی میشه آرزوی این طبیعت و زمین هارو خواهید داشت و از اونایی که این زمین هارو بهشون فروختین، التماس میکنین که دوباره بهتون کمی از این زمین هارو بفروشن.....😔😔
هم قومی های عزیز، تالش های دوست داشتنی، یه سوالی ازتون داشتم! میخواستم بپرسم تابحال از گیلان خارج شدین تا ببینین بیرون از این سرزمین چه خبره؟!! تابحال بیرون رفتین تا ببینین تو چه بهشتی زاده شدیم و زندگی میکنیم؟! تابحال رفتین بیرون تا ببینین قطعی آب و در حسرت یه درخت بودن واسه سایه یعنی چی؟! احتمالن خیلی هامون این صحنه هارو ندیدیم و نچشیدیم..... متاسفانه یکی دو سالیه سر و کله ی غیربومی ها به سرزمینمون باز شده. این روزها ماشین های پلاک تهران و اصفهان رو زیاد میبینیم توی سرزمین های تالش نشین.... اومدن چه با قیمت ارزان و چه حتی با قیمت مناسب، این زمین های آبا و اجدادی رو ازمون بخرن. حتمن خبر دارین کل ایران با بحران کم آبی و خشکسالی مواجهه و چیزی نمیگذره که کوچ غیربومی های پولدار مثل تهرانی ها و اصفهانی ها و تبریزی ها به سرزمینمون شروع میشه و اونها که بیان فک و فامیلهاشون رو هم با خودشون خواهند آورد و بنظرتون اینجا دیگه جایی برای ما هست؟! فک نکنم...... اومدنِ اونها همانا و تخریب طبیعت تالش و ویلاسازی های غیرهمساز با معماری منطقه و شلوغ شدن بیش از حد این سرزمین و طبیعتن خشکسالی ها و تغییر آب و هوای این بهشت دوست داشتنی همانا...... ما تالشها هم ساده دل.... بدون اینکه متوجه باشیم داره همون بلایی که سره مازندران اومد سره ماها هم میاد. راستی میدونین چه بلایی سره مازندرانی ها اومد؟!!! بذارین براتون بگم: مازندرانی ها هم یه روزی طمع پول کردن، زمین هاشونو به غیربومی ها فروختن، غیربومی ها این زمین ها رو تبدیل به ویلا کردن، ویلاهایی که هیچ تناسبی با معماری مازندران نداشتن، همین باعث شد که مازندران از ریخت بیفته و صمیمیتش رو از دست بده، الان هر کسی از گیلان و مازندران رد میشه این رو میگه که مازندران هیچ صفایی براش نمونده و فقط و فقط پُر شده از ویلاهای مدرن که تمام طبیعت مازندران رو نابود کرده و رنگ و بوی مازندران رو ازش گرفته. از طرفی این برخورد و معامله میان مازندرانی ها و غیربومی های پولدار باعث شد خصوصیات و اخلاق مازندرانی ها برگرده،. بومی هایی که یه زمانی پر از سادگی و صمیمیت و اخلاق مداری بودن رفته رفته تبدیل شدن به مردمی که فقط پول براشون مهم بود و زرنگی کردن در معامله رو خوب یاد گرفته بودن...... لابد میدونین چی میگم......... شکی نکنین که این بلا سره ماها هم میاد اگر که آگاه نباشیم و تمام هویت و فرهنگ و زبان و انسانیتمون رو از دست میدیم....
البته هنوز خیلی دیر نشده و این موج زمین خریدن ها تازه شروع شده..... قبول دارم میگین: تالش فقیره و پول نداره و مردم ناچارن این کار رو بکنن اما این واقعن توجیه خوبیه؟!! هرگز... این فقط پوشاندن صورت مسئله ست..... ما میتونیم از این زمین ها هزار و یک استفاده بکنیم، هزار و یک فعالیت اقتصادی که میتونیم با این زمین ها راه بندازیم...... پس بیایم مردممون رو آگاه کنیم، مردمی که تابحال بیرون از این سرزمین نرفتن و دیگر مناطق بیابانی ایران رو ندیدن، مردمی که نمیدونن در آینده چه فاجعه ای ممکنه به بار بیاد....... راه براش هست. فقط باید آگاه سازی کنیم و کار درست رو انجام بدیم...
بیاین نذاریم سرزمینمون رو از دستمون بگیرن...

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۷

ییلاق کومری خطبه سرا

همان‌طور که می دانیم هرکوه یا منطقه را به دلایل خاصی نام‌گذاری کرده‌اند که علل آن را باید در فرهنگ و زبان مردمان منطقه جستجو کرد. مبرهن است که این نام‌ها دارای معانی هستند و به‌خودی‌خود به وجود نیامده‌اند ولی درگذر زمان بسیاری از این اسامی به دلایل نامعلوم، فراموش شده و و یا جایگزین هایی برای آن ها لحاظ شده است.البته برخی از اصطلاحات مهم و اساسی نیز به دلیل دور ماندن از دسترس سایر اقوام، هنوز به نام های اصیل وجود دارند. نفوذ سیاسی و اقتصادی زبان غیر بومی باعث گشته بسیاری از لغات کهن زبان تالشی رو به فراموشی نهند و به تبع آن علل ومعنای نامگذاری نیز فراموش گردند. برای رسیدن و پی بردن به معانی واقعی باید در لابه لای لغات و گویشهای منطقه و همچنین شرایط و نحوهٔ زندگی موجود درآن زمان به جست و جو پرداخت. یکی از بارزترین نمونه ازاین دست نام‌ها «برزُبند» است. «برزُ» نام کوهی درخطبه سرا می باشد که اگر از بومیان وتالش زبانهای خطبه سرا از معنی و مفهوم و علل نامگذاری این کوه پرسیده شود بی شک ابراز بی اطلاعی خواهند نمود. برزُ متشکل از دو کلمه «برز» و «بند» است برزُ در تالشی معنی بلند و مرتفع را می دهد و بند نیز به معنی کوه است مانند شاه برزُکو درییلاقات پونل رضوانشهر که لغت برز هنوز دربخش جنوبی تالش کاربرد دارد ولی در منطقه خطبه سرا و کشلی به فراموشی سپرده شده است. نمونهٔ دیگر از این نام‌ها «موزَلواَ کم» است. این اسم به خاطر نوع پوشش گیاهی به این منطقه اطلاق گرفته است. موزَ یا موزُ نام نوعی درختی است. هنوز دربخش جنوبی به درخت بلوط «موزَ» گفته می‌شود و «لواَ» هم همان کَم وبه اصطلاح پایین کوه و یا تپه را گویند یا بهتر بگم کمرکش کوه را گویند. اما خاص‌ترین نام که به دوران بسیار دور تر برمی گردد واگر نبود دورانی را که من دراین منطقه سپری کرده‌ام وخاطراتی که ازاهالی آن منطقه شنیده‌ام و دیده ام، به سان بسیاری دریافتن معنای آن به بیراهه کشیده می‌شدم میشه گفت یکی از دلایل نجات این نام که تا امروز برجای مانده همان ندانستن معنی آن است که اگر معنی آن دانسته می‌شد به مانند دیگر مناطق جایگزین های اصطلاحی برای آن ها لحاظ می گشت. مانند آنابولاغ یا بغ رو داغ.

«کومری» نام ییلاقی است درخطبه سرا که مسجد کومری نیز دراین ییلاق قرار دارد و چند کیلومتر باید از «مٚسَ چولی» طی کرده تا به این ییلاق زیبا برسیم. اما اصل مطلب نام کومری برخلاف آنچه قبلاً گفته شده از یک نوع درخت گرفته شده است. همه کسانی که در این منطقه بوده‌اند می‌دانند و شنیده اند که زمانی نه چندان دور تا نزدیکی‌های این ییلاق جنگل بوده و هنوز «گردَویشه» باداشتن معدود درخت‌هایی درنزیکی کومری نشانگر این ادعاست.
کومری متشکل از دوجزء است: («کومٚر» + «ی»). کومر نام میوه ای است که آنرا امرود یا گلابی گویند (دهخدا). لازم است توضیحی در این باب ذکر گردد که خود حقیرشاهد برماجرا بوده‌ام که اهالی منطقه مذکور به گردَویشه درنزدیکی کومری می‌رفتند وخج یا همان گلابی وحشی که در زبان پهلوی «کومر» نام دارد می‌کندند وسپس آن را در زیر خاک چال کرده تا پس از گذشت چند روز میوه‌هایی که کال بودند رسیده شود ومصرف کنند. این روش درزمان نه چندان دور که هنوز به ییلاق کومری جاده نرفته بود و رفت وآمد ازجاده های مال رو بود که با سختی فراوان همراه بود صورت می‌گرفت و دسترسی به میوه‌های جنگلی مشکل بود.

به قلم: آقای رحیم شایگان


این بخش در حال تکمیل شدن است
(محتوای خود را به ایمیل Taleshi95@gmail.com ارسال نمایید).



۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۶

نغمات زیبایی که هنگام کار در "شالیزار" بانوان سختکوش می خواندند بسیار شادی بخش و تاثیر گذار بود.این خواندن به آمان آمان معروف است و در هر منطقه بر اساس آواهای رایج مردم شکلی از آن را اجرا می کنند.
روش خواندن آمان آمان:
یکی از بانوان اشعاری را با صدایی خوش و در "هوا"ی تالشی همان منطقه می خواند و دیگران بندهای مانند هم را یکصدا با او سر می دادند("جیگیر" می کردند). سپس ادامه تکخوانی را فردی دیگر و یا همان خواننده اول به عهده می گرفت. گاهی یکی از زنان از سر شوق صدای هلهله خاصی ار حنجره سر میداد که شباهت به کل کشیدن و یا "خله" در "تالشی" خوانی داشت و حالت زیبایی از تاثیر صوت انسان را در شنونده ایجاد میکرد. اشعار خوانده شده هم بیشتر در وصف طبیعت و زندگی روزمره و بسیار زیبا بود. در نمونه ای از این اجرا اینگونه خوانده می شد:
***آمان آمان آمان آمانَ لَیلِ لَیلِ لِنهار
***کوهان سیری مَجالَه نَنَه جان بِ بشَم کو
این شعر تکرار میشد و فقط در قسمت پایانی آن به جای "نَنَه" اسم افراد مختلف فامیل گذاشته می شد و به تک تک افراد خانواده فصل رفتن به ییلاق(گیریهَ) را نوید می داد. به این صورت اجرای زیبایی از فرهنگ موسیقایی به نمایش در می آمد و رنج حاصل از کار سخت کشاورزی به خاطرات می پیوست.
🌺ترکیب این سرود زیبا با  صدای شرشر آب زیر دست و پای این زنان همراه با هلهله های شوق آفرین در هوای زیبای بهاری چیدمان بسیار زیبایی از موسیقی در دل طبیعت بود و در ذهن حاضرین آن محیط نقش می بست و رنگ و بوی زندگی داشت. این آواهای جادویی با گذشت بیش از سی و پنج سال هنوز در گوشم با قدرت خاصی زمزمه می شود و تاثیرش همچنان در وجودم جاری است. 🌺🌺🌺❤️

به قلم: آقای شهریار پورمحمد

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۵

اعضای بدن به زبان تالشی

گروه زبان و فرهنگ تالش

فارسی

تالشی

فارسی

تالشی

بینی

وینی

گلو

مْل/لوک

ناخن

مَنگْر/نَنگر

دنده

چَپَر/چَپَردَه

لُپ

جْل

ساعد دست

بیلَگ/بیلَنگْ

مژه

میجَه

کتف

خْیَه/حیَه­سَ

چشم

چَم/چَش

زیربغل

کَشَه بْن

اَبرو

بْرَ / بْ اَ

کمر

مینَ/مونَه

پیشانی

چَکوت

شکم

لَوَ/تْر

مچ پا

چْقْ

رگ

رَ/رَق

زبان

زْوون

چانه

چونَه

قلب

دیل/دْل

کلیه

وِک

شش-ریه

پْف

جگر

جیگر/جیگَ

استخوان

اَسْتَه

روده

رواَ

کیسه صفرا

زال/زُ

نای

خْلْخ

مِری

سْرَ رواَ

صورت

دْیم

لَب

لْوْ


 با تشکر از کانال تالشیان در تلگرام

 

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۴


کلیپی که تقدیم شما می شود،معرفی سرزمین تالش بوده که توسط سازمان میراث فرهنگی تهیه شده است.این کلیپ در سایت آپارات نیز معرفی شده است.با مشاهده این کلیپ می توانید تا حدود زیادی با فرهنگ و زندگی سنتی تالشان آشنا شده و با ویژگی های این قوم زیبا آشنا شوید.

جهت دانلود این کلیپ، اینجا را کلیک نمایید.


۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۷

زندگی در کوهستان ها و ارتفاعات،همواره با فراز و نشیب هایی همراه بوده است.به نظر می رسد مردم تالش بسیار با گونه های مختلف حیوانات سروکار داشته اند.ارتباط تنگاتنگ فرهنگ تالشی با طبیعت،باعث شده است تا زبان تالشی سرشار از لغات و اصطلاحات تخصصی در خصوص حیوانات گردد.برخی از لغاتی که در زبان تالشی برای حیوانات استفاده می شود،ریشه در زبان پهلوی دارد. جدول زیر می تواند برای علاقه مندان به فرهنگ و زبان تالش مفید باشد.

فارسی

تالشی

فارسی

تالشی

گاو

گُ/گاٚ/

خروس

سوکٚ

گوسفند

پَسٚ/گوسند/

زاغ

کَشکَرَت

بز

بٚزْ/

جوجه تیغی

تییَ گورَه/ژَژیٚ/

سگ

اٚسپَه/

سنجاب

اٚشْکْلْ/

گربه

پیشیگٚ/پوچو/پٚچو

گرگ

وَرگٚ/وَگٚ/

اسب

اَسب/مادون/

روباه

شالٚ/

مرغ

کَگٚ/کَرگٚ/

موش

مُرَه/

قورباغه

وَزَکٚ/وَرزَک/و َ چَ گاز

مار

مُر/نَلَتی

لاک­پشت

کَسٚ/

مورچه

مُژْنَه/مار جونَ/

پروانه

پَپولٚ/لُولَ پَرٚ

عنکبوت

مَلَنْدٚ/کُرَتَنٚ/َلَرز

خَر

حَ/خر

خرس

خْرسْ

خوک

خوگٚ/خو

آهو

مِسْکْل/پْرزَ

گوزن

گَنٚزَگُ/گَنْزْ

شغال

شَغُول/

ماهی

مُی/کولی/مایی

جوجه گنجشک

کیجَهْ/موچ

زنبور عسل

عَسَلَ مِش/

پشه

موچَک/پونش/پومِش

کاری از گروه زبان و فرهنگ تالش

www.Tolsh.Blog.ir

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۳
پژوهشگران حوزه فرهنگ می نویسند:«هر یک از اقوام وقتی در منطقه خاصی زندگی می کردند،متناسب با محیط پیرامون خود،سعی می کردند اسامی خاصی برای اشیا و محیط پیرامون به کار برند».قوم تالش به دلیل سکوت در مناطق کوهستانی و ارتباط تنگاتنگ فرهنگ تالشی با طبیعت و محیط زیست طبیعی،به نظر می رسد،اسامی تخصصی تری برای گونه های مختلف گیاهی و جانوری در فرهنگ تالشی به یادگار مانده است. در جدول زیر معادل تالشی چند میوه را ذکر می کنیم.

فارسی

تالشی

فارسی

تالشی

انگور

اَنگٚ

توت فرنگی

اِ / اِرو

هندوانه

زمَسٚتونی/خوندونه

گلابی

اُمٚبی/گٚلاوی

خربزه

خَمٚزَه

انجیر

اِنٚجی

آلوچه

اَیوٚ/اَرو/خَرو

تمشک

خنٚدلٚ/هنٚدل

گیلاس

گیلُس/گیلٚوس

پرتقال

پَرتٚخُل/پَرتٚقُل

بِه

بیٚ

گردو

ویزٚ

سیب

سِفٚ

ذرت

موچَ/موچه/اَرزونٚ

 


۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۸

اگر اهل کار و تلاش باشید و به پدران خود در کشت برنج در شالیزار کمک کرده باشید،حتماً می دانید که یکی از مراحل کشت برنج، پیشکول هست. پیشکول یا پیشکاول بدین صورت تعریف می شود:

بعد از شخم شالیزاد، با یک تخته بزرگ(حدود ۱.۵متری) که به وشن یا ورق فلزی بزرگ که به تیلر بسته میشد سطح ناهموار مزرعه را صاف میکردند و بعد از آن با  تخته صاف و سبکتر دیگری که دسته بلندی داشت و توسط نفر سطح پیشکول شده را با دقت بیشتری برای کشت آماده میکرد به آن رنده میگفتند.


زمان قدیم تخته ای به شکل خاص و حالت نیم بیضی به پشت گاو نر می بستند تا خاک شخم خورده را صاف کنند
این الات صاف کردن زمین با یک رشته خاصی به گردن گاو نر بسته می شد که به آن، کاول یا کول گویند.
شاید تلفظ صحیح این ابزار،  پشه کاول pesha. Kaoual باشد کاول که بالا به آن اشاره شد و پشه pesha. هم به معنای ابزاری که از پشت به کاول متصل می شود.

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۱
صرف ماضی سه فعل رفتن،خوردن و شنیدن در زبان تالشی مبتنی بر گویش خطبه سرایی
 (نزدیک به گویش تالش شمالی)

 

رفتن=شِیّ

خوردن=هَردِی


شنیدن=مَسیِی

اول شخص مفرد(من)

رفتم=بْشّیم

خوردم=بَردْمِه


شنیدم=بْمَسیمه

دوم شخص مفرد(تو)

رفتی=بْشّیش

خوردی=بَرْدِه


شنیدی=بْمَسیه

سوم شخص مفرد(او)

رفت=بْشّه

خورد=بَردْشِه


شنید=بْمَسیشه

اول شخص جمع(ما)

رفتیم=بْشّیمون

خوردیم=بَردْمونه


شنیدیم=بْمَسیمونه

دوم شخص جمع(شما)

رفتید=بْشّین

خوردید=بَردونِه


شنیدید=بْمَسیونه

سوم شخص جمع(ایشان)

رفتند=بْشّین

خوردند=بَردْشونه


شنیدند=بْمَسیشونه


۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۳
قبلي ۱ ۲ ۳ بعدي